صدای من و تو
عاشق هم شدن ماست صفای من و تو
درد عشق من وتو بود دوای من و تو
گر چه فرهادم و شیرین منی یاس سفید
بیستون سد بزرگی است برای من و تو
عشق ما گر چه خیالی است ولی جان سوز است
روی موجی چو حباب است بنای من و تو
بس که چون سایه به دنبال تو بودم همه جا
آشکار است عزیزم رد ِ پای من و تو
بغض حسرت به گلو سد ره فریاد است
نشنود گوش فلک گر که صدای من و تو
دود آه تو "رها" دوش به افلاک رسید
شاید آید به سر رحم خدای من و تو
علی میرزائی"رها"